سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، برترین شرف است . [امام علی علیه السلام]
نازگل
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
رمضونتون مبارک یا... نمیدونم

مریم :: پنج شنبه 87/7/4 ساعت 2:40 عصر

یاد دارم در غروبی سرد سرد

میگذشت از کوچه ما دوره گرد

داد میزد: کهنه قالی میخرم

دسته دوم جنس عالی میخرم

کاسه و ظرف سفالی میخرم

گر نداری کوزه خالی میخرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست

عاقبت آهی کشید بغضش شکست

اول ماه است و نان در سفره نیست

ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟

بوی نان تازه هوشش برده بود

اتفاقا مادرم هم روزه بود

خواهرم بی روسری بیرون دوید

گفت آقا سفره خالی میخرید؟


نوشته های دیگران()

لج با خدا

مریم :: چهارشنبه 86/5/31 ساعت 3:10 صبح

این روزها حوصلم خیلی سر میره همیشه هم میام که اینجا براتون بنویسم ولی همین که میشینم پای کامپیوتر یادم میره که باید چکار کنم و چی بنویسم. من که شانس ندارم آخه قرار بود یه سفر ایرانگردی با دوستای خوبم شادی و سارا بریم که نشد چون مامان شادی مریض شد و خدا رو شکر حالش الان خوبه ولی برنامه سفر ما بهم ریخت.

چند اس ام اس زیبا بهم رسیده که با حال و روزم تناسب زیادی داره میدونم اگه ببینید خوشتون میاد.

تقدیم به بهترینم:

دنیای عجیبی است؛ وقتی می خواهی گریه کنی، شانه ای نداری تا سر بر آن گذاری و غم دلت را زار زار اشک بریزی و وقتی شانه ای برای گریستن داری دیگر اشکی برای ریختن نداری، و نه حتی نیازی به ریختن اشک.

دلم برای شانه هایت تنگ شده است ولی تو مرا نمیفهمی:

در دادگاه عشق ... قسمم قلبم بود وکیلم دلم و حضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان. قاضی نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد و سپس محکوم شدم به تنهایی و مرگ. کنار چوبه ی دار از من خواستند تا آخرین خواسته ام را بگویم و من گفتم به تو بگویند ... دوستت دارم.

... دوستت دارم اما تو نمیخواهی باورم کنی ولی من با تمام وجودم:

یک روز می بوسمت! فوقش خدا مرا می برد جهنم! فوقش می شوم ابلیس! آنوقت تو هم به خاطر این که یک «ابلیس» تو را بوسیده، جهنمی می شوی! جهنم که آمدی، من آن جا پیدایت می کنم و از لج خدا هر روز می بوسمت! وای خدا! چه صفایی پیدا می کند جهنم ...!


نوشته های دیگران()

محمد برگرد که دنیا بی تو زندونه

مریم :: دوشنبه 86/5/22 ساعت 3:28 عصر

خدایا دوستانمان را در پناه خود نگهدار. بچه ها امروز از طریق یکی از همکاران پارسی بلاگیمون شنیدم دوست خوبون در وبلاگ همیشه دم از صلح بزن ولی آماده جنگ باش که یک جوان خوش ذوق و با نمک و خوش تیپ و با حال دوست داشتنی بود بر اثر تصادف در بیمارستان بسر میبرد. من خیلی اذیتش کردم خیلی باهاش شوخی کردم و فرصتی نشد ازش حلالیت بطلبم امیدوارم که خداوند یکبار دیگه درهای رحمتش رو بروی این جوان خوش ذوق و نویسنده و همکار وبلاگ نویسمون باز کنه و یک بار دیگه ما شاهد نوشته های گاهی آتشین و گاهی نرم و لطیف این دوست عزیزمون باشیم پس بیایید همگی با هم برای شفای محمد عزیز دعا کنیم. من که پس از شنیدن این خبر دردناک واقعا متاثر شدم و دوست دارم چشمانم را ببندم و با یاد آوری عشق شکست خورده ام لبهایم را بر نوشته های محمد جون بفشارم و انتقادات بجایش را بپذیرم.

محمد برگرد تو کجائی بدونی که من خیلی از حرکاتم شرمنده ام

برگرد و صدای منو گوش کن که دارم فریاد میزنم

اگه تو نباشی دیگه من به کی تو این دنیای بی رحم اینترنت گیر بدم و باهاش شوخی کنم؟

اگه تو نباشی دیگه کی فعالیت های اشتباه بعضی مسئولین رو به چالش بکشه؟

اگه تو نباشی دیگه کی ما دوستاتو بخندونه؟

برگرد تا لبخندها برگردند

خواهش میکنم هرکی از آخرین وضعیت محمد اطلاعی بدست آورد من رو هم در جریان بزاره

نوشته های دیگران()

مریم دوباره آمد

مریم :: دوشنبه 86/3/7 ساعت 4:54 عصر

سلام. همتون رو دوست دارم و خیلی ممنون که تو وبلاگم نظر گذاشتید: محمدصادق،ساقی،سیدفرهاد،دلسوخته اهل بیت،شایا تجاتی،عشق ملکوتی،فرزاد دوانگر و همه دوستان. خیلی هم از این مهدی بدم میاد، این محمد پای بست هم که معلوم نیست چی گفته. خداییش بخونید ببینید از این نظرش چیزی می فهمید. آخه عزیز من شما اصلا سنتون به این حرفهایی که تو وبلاگتون مینویسی نمیخوره جوجو.

تو این مدت 10 ماهی که نبودم خارج از کشور بودم ولی الان نمیگم کجا. خاطراتم رو نوشتم و کم کم میزارم تو وبلاگ. عکسای خیلی قشنگیم از هر جا که رفتیم گرفتم ولی اجازه ندارم بزارمشون اینجا. خلاصه خیلی خوش گذشت ولی از یه جهت هم حالم گرفته شد که بعدا سر فرصتی می فهمید.

آنگاه که زندگی همچون ترانه ای جاری می گردد شاد بودن آسان است اما ارزش انسان زمانی آشکار می گردد که در شرایط آشفته نیز لبخند به لب دارد ولی من هنوز به این ارزش نرسیده ام. 

غروب شد خورشید رفت. آفتابگردان دنبال خورشید میگشت ناگهان ستاره ای چشمک زد آفتابگردان سرش را پایین انداخت. آری.... گلها هیچوقت خیانت نمیکنند . هیچ وقت...

 

غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد من در این ویرانه ها احساس غربت میکنم. منتظرت میمانم ای مهربانم.


نوشته های دیگران()

وبلاگ روز خیلی جالبه

مریم :: چهارشنبه 85/5/4 ساعت 1:26 صبح

امروز می خوام یه وبلاگ خیلی جلب رو بهتون معرفی کنم که از طرف پارسی بلاگ وبلاگ روز هم شده ضمن اینکه میرید اونجا نظر میدید اول باید منو راهنمایی کنید و نظرتون رو درباره وبلاگم بنویسید. www.paybast.parsiblog.com

درباره صاحب وبلاگ: محمد پای بست یه آدم بقول خودش ساکت ولی جنجالی از منظر من که جاش نمیگیره و هرکسی باهاش بد بیافته داغونش می کنه البته گفتن بیمارستان بوشهر مدتی بخاطر سکوت ایشون تعطیل شده و بشدت به کمکش نیاز دارن. طبق مطالعاتی که من در وبلاگش انجام دادم فهمیدم که پسر شهردار شهر برازجان و حامی آقای احمدی نژاد و دوست حسین الله کرم و سعید قاسمی و مسعود ده نمکی هم هست که بهش تذکر میدم با رفیق ناباب آداب و معاشرت نکنه که بد میبینه. تنها نکته ای که از ایشون دیدم ونظرم رو جلب کرد انتقادهای زیبا و شیوای ایشون از نشریات و هفته نامه هاست که در نوع خودش جالبه و من میگم هک کردن سایت یاس سپید کار خودشه و مطلب حی علی الجهاد رو خیلی زیبا و جالب نوشته بود.


نوشته های دیگران()

جهانی را تصور کن، بدون نفرت و باروت!

مریم :: پنج شنبه 85/4/29 ساعت 12:21 عصر

این روزها وقتی می شنوم اسرائیلی ها دور برداشتن و حزب الله هم پوزشون رو به گل مالیده ناراحت می شم برای جنایات اسرائیلی ها و خوشحال می شم برای مقاومت حزب الله و فقط می تونم بگم:

تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته!
جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخته خوشبخته!
جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست!
جواب هم‌صدایی‌ها پلیس زِد شورش نیست!
نه بمب هسته‌ای داره، نه بمب‌افکن نه خمپاره!
دیگه هیچ بچه‌ای پاشو روی مین جا نمی‌زاره!
همه آزاده آزادن، همه بی‌درد بی‌دردن!
تو روزنامه نمی‌خونی، نهنگا خودکشی کردن!

جهانی را تصور کن، بدون نفرت و باروت!
بدون ظلم خود کامه، بدون وحشت و تابوت!
جهانی را تصور کن، پر از لبخند و آزادی!
لبالب از گل و بوسه، پر از تکرار آبادی!

تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه!
اگه با بردن اسمش گلو پر میشه از سرمه!
تصور کن جهانی را که توش زندان یه افسانه‌س!
تمام جنگای دنیا، شدن مشمول آتش‌بس!
کسی آقای عالم نیست، برابر با هم‌اند مردم!
دیگه سهم هر انسانِ تن هر دونه‌ی گندم!
بدون مرزو محدوده، وطن یعنی همه دنیا!
تصور کن تو می‌تونی بشی تعبیر این رویا!

راستی چرا نظر نمی دین نا سلامتی من تازه کارم و به راهنمایی شما احتیاج دارم.


نوشته های دیگران()

شروع

مریم :: چهارشنبه 85/4/28 ساعت 1:25 صبح

به نام یگانه پروردگار عشق و دوستی

اولین نگارش خود را با سلام و درود بر همه شیر زنان این غطه پهناور شروع می کنم و روز زن رو به همه به خصوص خودم تبریک می گم.


نوشته های دیگران()

<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

در پی هویت
Life mean love and love mean life...
باش با من که همه رهگذران می گذرند
تولدت مبارک
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
نازگل
مریم
زیادی کنجکاوم
Link to Us!

نازگل

Hit
مجوع بازدیدها: 23360 بازدید

امروز: 5 بازدید

دیروز: 5 بازدید

Archive


تابستان 1386
بهار 1386
تابستان 1385
پاییز 1387

LOGO LISTS


In yahoo

یــــاهـو

Submit mail